کنترل و پایش استراتژی چیست؟
کنترل استراتژیک یک فرآیند مدیریتی است که شامل نظارت و تنظیم برنامهها و اقدامات استراتژیک یک سازمان است تا اطمینان حاصل شود که آنها در مسیر درستی حرکت میکنند و با اهداف کلان و اهداف خرد سازمان هماهنگ هستند. هدف کنترل استراتژیک ارزیابی کارایی استراتژیهای پیادهسازی شده، شناسایی انحرافها از مسیر برنامهریزی شده و اتخاذ اقدامات اصلاحی در صورت لزوم است. کنترل استراتژیک یک جنبه حیاتی از مدیریت سازمانی است که نقش اساسی در هدایت یک سازمان به سمت اهداف بلندمدت خود دارد. این مفهوم، به فرآیند سیستماتیک نظارت، ارزیابی و تنظیم برنامههای استراتژیک یک سازمان برای اطمینان از انطباق آنها با اهداف کلان میپردازد. این فرآیند پویا و مستمر، سازمانها را قادر میسازد که با تغییرات در محیط داخلی و خارجی خود سازگار شوند، از فرصتها بهرهمند شوند و چالشها را به بهترین شکل ممکن حل کنند.
اجزای کلیدی کنترل استراتژیک عبارتند از:
تعیین استانداردها و معیارها:
- ایجاد استانداردها یا معیارهای واضح و قابل اندازهگیری که کارایی و اثر بخشی سازمان میتواند به وسیله آنها اندازه گیری شود.
- این معیارها و استانداردها به عنوان نقاط مرجع برای تعیین اینکه آیا سازمان در راستای اهداف استراتژیک خود پیشرفت میکند یا خیر به کار می روند.
اندازهگیری عملکرد:
- پایش مستمر و منظم عملکرد سازمان و میزان موفقیت در رسیدن به اهداف استراتژیک و عملیاتی، کلید دستیابی به موفق به اهداف سازمان است.
- شاخصهای عملکرد ممکن است شامل انواع مختلف KPI ها (معیارهای مالی،بازاریابی،تولید و …) باشد.
تجزیه و تحلیل انحراف:
- تجزیه و تحلیل اختلافها و شناسایی انحرافها بین عملکرد برنامهریزی شده و عملکرد واقعی از ارکان مهم تجزیه و تحلیل انحراف است.
- شناسایی و پیش بینی علت اصلی اختلافات و درک اینکه چرا سازمان ممکن است از برنامه استراتژیک خود انحراف کند.
بازخورد استراتژیک:
- شامل ارائه بازخورد در مورد کارایی و اثر بخشی استراتژیهای پیادهسازی شده است.
- ارزیابی اینکه آیا استراتژیها به دستیابی به اهداف سازمان کمک میکنند و در صورت عدم اثر بخشی این استراتژی ها، شناسایی زمینههای نیازمند بهبود در دستورکار قرار گیرد.
اقدام اصلاحی:
- اتخاذ اقدامات اصلاحی در صورت شناسایی انحرافها یا کاستیهای مهم در عملکرد انجام می شود.
- تنظیم مجدد برنامههای استراتژیک، تخصیص مجدد منابع یا اجرای تغییرات به منظور حل مسائل و بازگرداندن سازمان به مسیر مطلوب
تطابق با تغییرات محیطی:
- نظارت بر محیط رقابتی به منظور شناسایی تغییراتی که ممکن است بر جهت گیری استراتژیک سازمان تأثیر بگذارد.
- تنظیم و انطباق استراتژیها با تغییراتی که شرایط رقابت را تحت تاثیر قرار می دهد.
یادگیری و پیشرفت مداوم:
- ایجاد فرهنگ مبتنی بر یادگیری و باز خورد دو حلقه ای با تأکید بر فرهنگ بهبود مستمر در فرایند های سازمانی در سازمان جاری می شود.
- یک عامل حیاتی در موفقیت بلندمدت سازمان، یادگیری از تجربیات گذشته و استفاده از بازخورد حاصل از کنترل استراتژیک برای پیشرفت و بهبود پیش بینی، برنامهریزی جدید و تصمیم گیری های آتی است.
- تشویق به فرهنگ سازمانی که از موفقیتها و شکستها یاد میگیرد.
رضایت مشتریان و سایر ذینفعان:
کنترل استراتژیک، با هماهنگی فعالیتها با اهداف سازمان، به ارائه محصولات یا خدماتی که انتظارات مشتریان را برآورده میکند، کمک میکند. این هماهنگی باعث افزایش رضایت مشتریان میشود که به نوبه خود تأثیر مثبتی بر شهرت شرکت و روابط با سایر ذینفعان دارد.
مدیریت ریسک:
کنترل استراتژیک نقش حیاتی در مدیریت ریسک دارد. این امر به سازمانها کمک میکند تا ریسکها و عدم قطعیت های احتمالی را شناسایی کرده و در نهایت برنامهها و استراتژیهای کاهش ریسک را توسعه دهند.
شناسایی زودهنگام مشکلات:
از طریق تجزیه و تحلیل انحرافات، کنترل استراتژیک این امکان را به شرکتها میدهد که مسائل یا انحرافات از مسیر برنامهریزی شده را به صورت زودهنگام شناسایی کنند. این شناسایی زودهنگام این امکان را به شرکت می دهد تا از تبدیل شدن مسائل به چالشهای بزرگتر جلوگیری کند.
بهینهسازی تخصیص منابع:
در شرایط رقابتی امروز، تخصیص کارآمد منابع برای موفقیت سازمان امری حیاتی است. کنترل استراتژیک به ارزیابی کارایی در استفاده از منابع کمک میکند و نیاز به ایجاد تغییرات در اهداف، برنامه ها و فرآیندهای سازمانی را نشان می دهد. این نکته قابل توجه است که بهینهسازی از طریق کنترل استراتژیک برای حداکثر سازی بازده سرمایهگذاری در بلند مدت حیاتی است.
کنترل استراتژیک یک فرآیند پویا و مداوم است که برای اطمینان از اینکه یک شرکت چابک مانده و به تغییرات در محیط داخلی و خارجی خود واکنش نشان دهد، ضروری است. این به سازمانها کمک میکند که در مسیر اهداف استراتژیک خود باقی بمانند و توانایی تطبیق و رقابت در یک چشمانداز رقابتی را افزایش دهد.
اهمیت
کنترل استراتژیک به چندین دلیل بسیار حیاتی است، زیرا نقش حیاتی در اطمینان از کارایی و موفقیت فرآیند مدیریت استراتژیک سازمان دارد. در زیر برخی از دلایل اصلی اهمیت کنترل استراتژیک آورده شده است:
- هماهنگی با اهداف:
- اطمینان از دستیابی به اهداف: کنترل استراتژیک کمک میکند تا فعالیتها و زمینههای عملیاتی سازمان با اهداف بلندمدت و اهداف استراتژیک هماهنگ شوند. این فرآیند ابزاری فراهم میکند تا تأیید شود که سازمان در جهت مطلوب حرکت میکند.
- ارزیابی عملکرد:
- ارزیابی کارایی: کنترل استراتژیک امکان ارزیابی مداوم کارایی استراتژیهای پیادهسازی شده را فراهم میکند. با مقایسه عملکرد واقعی با شاخصهای مشخص شده از پیش، سازمان میتواند میزان کارایی استراتژیهای خود را سنجیده کند.
- تطبیق با تغییر:
- انعطافپذیری و تطبیق: در یک محیط تجاری پویا، تغییرات حتمی هستند. کنترل استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد تا به تغییرات در محیط داخلی و خارجی به سرعت واکنش نشان دهد. این به شناسایی تغییرات در شرایط بازار، پیشرفتهای فناورانه یا تغییرات در منظر رقابت کمک میکند و استراتژیها را بهموقع تنظیم کند.
- اقدام اصلاحی:
- شناسایی انحرافات: کنترل استراتژیک در شناسایی هر گونه انحراف مهم یا اختلاف بین عملکرد برنامهریزی شده و عملکرد واقعی به عنوان یک سیستم هشدار زودهنگ عمل میکند. این به سازمان این امکان را میدهد تا بهسرعت به مسائل پاسخ دهد قبل از آنکه به مشکلات بزرگتر تبدیل شوند.
- بهینهسازی منابع:
- تخصیص بهینه منابع: با نظارت بر اجرای استراتژیها، سازمان میتواند تخصیص منابع را بهینه کند. این اطمینان میدهد که منابع مالی، انسانی و زمان بهطور مؤثر و با کارآیی برای حمایت از فعالیتهای استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرند.
- یادگیری و بهبود:
- پیشرفت مداوم: کنترل استراتژیک فرهنگ بهبود مداوم در سازمان را ترویج میکند. این فرآیند ترغیب به یادگیری از هر دو موفقیت و شکست میکند و امکان تجزیه و تحلیل و بهبود تصمیمگیریها و اقدامات استراتژیک در آینده را فراهم میکند.
- تصمیمگیری بهبودیافته:
- تصمیمگیری اطلاعاتمحور: از طریق بازخورد ارائهشده توسط فرآیندهای کنترل استراتژیک، تصمیمگیرندگان به دستاوردهای تصمیمات خود درک دقیقتری پیدا میکنند. این اطلاعات به تصمیمگیریهای مبتنی بر داده کمک میکند.
- مزیت رقابتی:
- حفظ رقابتپذیری: در بازارهای به سرعت تغییر کننده، سازمانها باید رقابتی باقی بمانند. کنترل استراتژیک به سازمانها کمک میکند که چابک بمانند و به تغییرات در استراتژیها برای حفظ یک مزیت رقابتی پاسخ دهند.
- بازنگری و هماهنگی اهداف:
- انعطافپذیری استراتژیک: کنترل استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد تا اهداف و اهداف خود را در پاسخ به شرایط تغییرکننده بازنگری کند. این امکان را فراهم میکند که در صورت لزوم استراتژیها را بازنگری و جهت سازمان را هماهنگ کند.
- اعتماد نهادها:
- ایجاد اعتماد: عملکرد موثر کنترل استراتژیک میتواند باعث ایجاد اعتماد نهادها، از جمله سرمایهگذاران، کارمندان، مشتریان و همکاران شود. نهادها احتمالاً به سازمانی که به شیوهای فعال به مدیریت فعالیتهای استراتژیک خود نگران است، اعتماد کنند.
به طور خلاصه، کنترل استراتژیک برای حفظ تمرکز استراتژیک، تطبیق با تغییرات، بهینهسازی منابع، یادگیری از تجارب و در نهایت دستیابی به موفقیت در محیط تجاری رقابتی بسیار حیاتی است. این فرآیند حلقه بازخورد لازم را برای سازمان فراهم میکند تا به طور مؤثر در مقابله با عدم قطعیت و پیچیدگیها عمل کند.