مطالعات مکان یابی
تصمیم گیری درباره موقعیت و مکان ایجاد یا توسعه یک واحد صنعتی، یکی از اساسیترین تصمیمات سرمایهگذاران بشمار میرود که میتواند در جهت گیریهای استراتژیک کارخانه نقش اساسی ایفا نماید و سود آوری آن را در بلند مدت تحت تاثیر قرار دهد. به گونهای که اگر در هنگام انتخاب محل اجرای طرح، بررسیهای لازم صورت نگیرد این امر میتواند حیات سازمان را در بلند مدت تحت تاثیر قرار دهد. انجام مطالعات مکانیابی (Facility Location)) درست و مناسب، علاوه بر تاثیر اقتصادی بر عملکرد واحد صنعتی، اثرات اجتماعی، محیط زیستی، فرهنگی و اقتصادی در منطقه محل احداث خود خواهد داشت.
مسایل مکان یابی، هدفهای مختلفی را دربردارند. هدفها در شناسایی و اولویتبندی معیارهای تصمیمگیری در یک مساله مکانیابی و زیر معیارهای آنها، اهمیت و نقش مهمی دارند. در یک تقسیمبندی (rnzeDre) در سال 1995 هدفهای مسایل مکانیابی با رویکرد برنامهریزی ریاضی و برحسب انواع تابع هدف، به سه دسته تقسیم شدهاند:
۱) هدفهای کششی (Pull): این هدفها اشاره به نزدیکی هر چه بیشتر محل استقرار کارخانه به مشتریان و کمتر کردن مسافت دارند که شامل قدیمی ترین مسایل مکانیابی می شوند. در واقع مسایلی که تابع هدف آنها بهصورت کمینهسازی است، هدفهای کششی دارند.
۲) هدفهای فشاری (Push): این هدفها مسایل مکانیابی مراکز نامطلوب را در بر می گیرند و از اوایل دهه ۱۹۷۰ بوجود آمدند. هدف در این مسایل، حداکثر کردن فاصله مراکز جدید از مراکز موجود است. مدلهایی که برای این نوع هدفها ارائه شدند بعدها به مدلهای مکانیابی مضر(Noxious Location Models) معروف شدند. مثال برای این هدفها، یافتن مکان مناسب برای دفن زباله است که در آن، یکی از هدفها بیشینه کردن فاصله این مکان، از مناطق مسکونی است.
۳) هدفهای متعادل (Balancing): هدفهایی هستند که تلاش در متعادل ساختن مسافت بین مراکز و مشتریان دارند. این هدفها پیوسته ترین نوع هدفها هستند و هدف اصلی آنها دستیابی به برابری است. این هدفها بیشتر در تصمیم گیریهای عمومی کاربرد دارند؛ جایی که هدف برقراری عدالت بین افراد است. مانند متعادل کردن حجم کاری مراکز پلیس که سبب متعادل شدن ارایه خدمات به متقاضیان میشود.
تعیین محل کارخانه از تصمیمات مهمی است که عوامل درون سازمانی و برون سازمانی مختلفی بر آن اثر دارند.
عوامل موثر در تعیین محل کارخانهها:
کارخانه به عنوان یک سیستم دارای اجزای داده، عملیات، ستاده و بازخور بوده که با محیط در حال تعامل است.
بنابر این عوامل موثر درتعیین محل استقرار سازمان را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
* تمام عناصری که در تعیین محل استقرار نقش دارند بر یکدیگر تاثیر وتاثر متقابل دارند.
برخی از کارخانجات نیاز دارند که به وسایل حمل ونقل زمینی، دریایی یا هوایی دسترسی داشته باشند تا بتوانند مواد اولیه یا محصولات خود را سریعا دریافت یا ارسال نماید.
اگر مواد اولیه سازمان حجیم باشد لازم است محل کارخانه در مجاورت تامین کنندگان مواد اولیه قرار داده شود. برای مثال، مواد اولیه واحد تولید کاغذ که وابسته به الوار است، باید نزدیک بنادر احداث شوند یا کارخانه مس سرچشمه نزدیک معادن مس است. چنانچه محصولات حجیم باشند لازم است که در مجاورت مشتریان خود قرار گیرند تا هزینه حمل و نقل کالا به بازار فروش به حداقل برسد.
برای مثال کارخانهای که نیاز به تعداد زیادی نیروی انسانی دارد باید نزدیک به شهرها یا شهرکها احداث شوند تا بتوانند با کمترین هزینه رفت و آمد، به نیروی کار دسترسی داشته باشند.
برای مثال، نیرگاههای برق باید در مجاور منابع تولید برق باشند تا به سهولت به آن دسترسی داشته باشند. موجود بودن آب و هزینه آن برای صنایعی که نیاز فراوان به آب دارند نیز عامل تعیین کننده است.
در بعضی از مناطق هزینه احداث ساختمان بیشتر از مناطق دیگر است و در برخی نقاط کشور هزینه احداث یا اجاره ساختمان یا خرید زمین پایین تر از دیگر نقاط است. چنانچه این هزینه چشمگیر باشد با توجه به محدودیت سرمایه میتواند نقش مهمی در تعیین محل ایفا نماید.
برخی نقاط کشور دارای وضعیت خاص تجاری میباشند. مانند مناطق آزاد تجاری که بنا به نوع فعالیت میتوانند در تعیین محل جدید اثر داشته باشند. احداث واحد صنعتی یا خدماتی در برخی از نقاط، به دلیل اهداف دولت در جهت رشد و شکوفایی آن منطقه، از پرداخت مالیات معاف است. این موارد ممکن است در تعیین محل جدید نقش چشمگیری را داشته باشند، از طرفی نباید دیدگاه مدیریت آن واحد را از نظر دور داشت.
مانند کنترل آلودگی هوا که موجب تمرکز صنایع در خارج از شهر می شود.
برخی صنایع مانند نساجی لازم است در مناطق مرطوب تاسیس شوند و یا برخی دیگر مانند صنعت الکتریک که باید در وضعیت غیر مرطوب و خشک تاسیس گردد. همچنین فراهم بودن امکانات دفع ضایعات در برخی صنایع از عوامل تعیین کننده محسوب می شود.
ممکن است محدودیت قانونی در زمینه احداث کارخانه در محل معینی وجود نداشته باشد. ولی مردم از صدای زیاد، گرد و غبار یا عوامل مضر دیگر ناراضی باشند و مانع احداث کارخانه در منطقه مورد نظر گردند.
علاوه بر آن در نظر گرفتن امکانات بالقوه نیز از عوامل غیر مشهود بشمار می آید.
اشتباههای متداول در مطالعات مکانیابی
اشتباه در تعیین محل ضررهای جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت و گاهی منجر به تغییر محل کارخانه با صرف هزینههای زیادشده، یا به رکود و تعطیلی کامل کارخانه میانجامد. عموماً اشتباه در تعیین محل، هنگامی پیش میآید که تعریف درستی از آنچه از ما خواسته میشود در دست نباشد. ولی اشتباههای دیگری نیز وجود دارد که حتی مدیران زیرک نیز دچار آن میشوند. برخی از این نوع اشتباهها برای توجه بیشتر مدیران، محققان و افراد کلیدی و تصمیم گیری در مسایل مکانیابی به این شرح بیان میشود:
گفتنی است که عوامل یادشده بر اساس تجربههای مؤلفان در انجام پروژه های متعدد مکانیابی و تحلیل عوامل شکست برخی از مراکز صنعتی به دست آمده است. توجه کافی به آن عوامل، ریسک تصمیم گیری در پروژههای مکانیابی را کاهش خواهد داد.
آنچه گفته شد گویای اهمیت انجام مطالعات مکانیابی اجرای یک طرح سرمایهگذاری بود، مطالعات مکانیابی یکی از اقدامهای کلیدی در فرایند احداث واحدهای صنعتی محسوب می شود و یکی از اساسیترین موضوعات در [مطالعات پیش امکانسنجی] میباشد.
منبع: واحد تحقیقات سرمایه گذاری شرکت مشاوره مدیریت و مهندسی بهین صنعت یاب